عدالت و زندگی: تقابل در مبنا (پارادوکس تعادل و حیات)

عدالت و زندگی: تقابل در مبنا (پارادوکس تعادل و حیات) مبنا و مفهوم عدالت شاید مهمترین دغدغه ذهن آدمی است. پیش از آنکه حتی بتوان برای آزادی، اخلاق، حدود و مسئولیت های انسانها در قبال خویش و دیگران، تعریف و مبنایی در نظر گرفت، تعریف بنیادین عدالت ضروری می نماید. حتی در تعریف و نسبت خالق و […]

عدالت و زندگی: تقابل در مبنا (پارادوکس تعادل و حیات) بیشتر بخوانید »

ترس مدرن: جفای متقابل شرق و غرب

ترس مدرن: جفای متقابل شرق و غرب این مطلب را یک سال پیش برای انتشار مد نظر داشتم که فرصت جمع بندی آن پیش از این فراهم نگردید. اتفاقات اخیر در دنیای عرب به ویژه کشورهای تونس و مصر سبب شد تا آن مطلب را جمع بندی نموده برای این پست درنظر بگیرم. مقدمه (ترس

ترس مدرن: جفای متقابل شرق و غرب بیشتر بخوانید »

درباره نویسنده و این وبلاگ

سلام به همگی بسیاری از دوستان و خوانندگان این سایت طی ماه های اخیر گله از تاخیر زیاد در به روز کردن مطالب داشتند و با تشویق های خود مرا برای نوشته های جدید ترغیب نموده، مورد لطف خود قرار داده اند. از همه آنها سپاسگزارم، این دلگرمی آنها توشه ای است بس ارزشمند در این جاده بی انتها.

درباره نویسنده و این وبلاگ بیشتر بخوانید »

خانه ما، دنیای ما: آدمهایی پر از اسباب و آداب خانگی

(تعامل و تقابل سنت و مدرنیته)  در زمستانی سرد، پناه گرفتن در کنار آتشی حتی نه چندان گرم و در زیر سقفی حتی نه چندان کامل، خانه همچنان دل نشین و مطلوب است.  وقتی که رگبار برف و باران و سرمای سوزنده بیرونی، چنان تن نحیف آدمی را آزرده میکند که یافتن سرپناهی به هر شکل، مقدم بر

خانه ما، دنیای ما: آدمهایی پر از اسباب و آداب خانگی بیشتر بخوانید »

معرفی سایت جامعه ایرانی: فرصتی برای گفتگوی ملی

سلام دوستان، لطفاً نظر و تمایل خود را برای همکاری در موضوع زیر برایم بفرستید: از یکی دو سال پیش ایده ای دارم برای راه اندازی یک گفتگوی ملی، چیزی که پیش از گفتگوی تمدن ها لازم داریم. کاری که سال ها ممارست، صبوری و امیدواری می خواهد. نتیجه اش در دراز مدت ظاهر خواهد شد و به نظرم

معرفی سایت جامعه ایرانی: فرصتی برای گفتگوی ملی بیشتر بخوانید »

از ترس امیر کفر خدایم نتوانم….

(تقدیم به همه آنان که از ترس امیر کفر خداوند نتوانند) گفتند مگوی برگ چرا زرد شد و افسرد…. گفتند مگوی لاله چرا خشک شد و پژمرد…… گفتند مگوی سرو چرا خاک فتاده… از غصه او باغ تمام غصه شد و مرد   گفتند مپرسید چرا خانه کسی نیست… بر جای کسان ناکس و از

از ترس امیر کفر خدایم نتوانم…. بیشتر بخوانید »

تناقض مطلوبیات قشر کارگری (قسمت 3: منتخبی همنشین فقرا؟ یا سرمایه ساز)

3- مطلوب جامعه کارگری: منتخبی همنشین فقرا؟ یا سرمایه ساز؟ جامعه و دولت ما رسماً و اسماً نه تنها کمونیستی نیست که حتی شعار تقابل با آن را هم سر می دهد، چنانکه گروه های کمونیستی و احزاب مربوطه امکان فعالیت قانونی ندارند. اما در بطن جامعه نوعی تفکرات مارکسیستی و رفتارهای شبه کمونیستی رواج دارد حتی

تناقض مطلوبیات قشر کارگری (قسمت 3: منتخبی همنشین فقرا؟ یا سرمایه ساز) بیشتر بخوانید »

تناقض مطلوبیات قشر کارگری(قسمت دوم: پارادوکس کمونیستی)

2- پارادوکس کمونیستی مسافرتی که سال گذشته به مسکو داشتم (ژوئن 2008، کنفرانس شیمی-فیزیک و مکانیک کلوئیدها)، و مسافرت اخیرم به رومانی (می 2009 – از سری سمینارهای همکاری علوم و تکنولوژی مراکز تحقیقاتی اروپا) دو کشور منادی و پذیرنده کمونیسم طی قرن گذشته، یادآور پرسش دیرینهام درباره “چیستی تقابل سرمایه داری و کمونیسم” بود. دیدن

تناقض مطلوبیات قشر کارگری(قسمت دوم: پارادوکس کمونیستی) بیشتر بخوانید »

تناقض مطلوبیات قشر کارگری، پارادوکس کمونیستی (قسمت اول: تعارض کارگر و کارفرما)

کمی نوشتن این بار به تاخیر افتاد. معمولاً در حد فاصل دو نوشته این وبلاگ موضوعات بسیاری پیش می آید که درباره آنها با دوستان و همکاران ایرانی و غیر ایرانی گپ و گفتگویی در حاشیه مباحث علمی داریم. به ویژه با توجه به مسافرت های چند ماهه اخیرم به اسپانیا (دسامبر 2008دانشگاه Complutense مادرید)، هلند (

تناقض مطلوبیات قشر کارگری، پارادوکس کمونیستی (قسمت اول: تعارض کارگر و کارفرما) بیشتر بخوانید »

عید آمد اخم ها باز کنیم

عید آمد اخم ها باز کنید دوستی با همه آغاز کنید سال بگذشت و غم آن کار نکرد با سرور چاره آن کار کنید     بذر اندر دل خاک نرم شده است سبزه از تابش مهر گرم شده است غنچه با آن همه خجلت هایش بر سر شاخه چه بی شرم شده است  تا

عید آمد اخم ها باز کنیم بیشتر بخوانید »