فقر مدرن جهوقتی ترس مدرن را چند سال پیش نوشتم (سایت آدمها) فکر نمیکردم به زودی فقر مدرن نیز چنین معنا دار و فراگیر خواهد شد. فقر معنایش لزوما به معنای نداشتن ثروت یا امکانات مشخص و تعریف شده نیست و مانند بسیاری از مفاهیم طبیعی دیگر نظیر زیبایی، موفقیت یا سرعت، بخش بزرگی از معنایش نسبی است. اغلب ما این را درک میکنیم، اما اتفاق مهم ورود ما به عصر مدرن و دهکده جهانی است. “دهکده بودن جهان” به معنای قابل دسترس بودن جهان برای دیدن، سفر کردن، آباد کردن، خراب کردن و تاثیر متقابل سریع و وسیع داشتن، لزوماً همه چیزش خوب نیست. در چنین دنیای مدرنی زیستن، معنایش آنست که داشته های ما هر چقدر هم که خوب و قابل توجه باشند، در مقابل بیشمار داشتنی های زیبای هنری، اقتصادی، اجتماعی، سلامتی، اعتباری، عاطفی، هیجانی، تاریخی، علمی و … موجود در سطح کشور و جهان، هنوز داشته های ما ناچیز است. برای همین است که دیگر زندگیمان در مقایسه با یک دهکده چند صد نفره سنجیده و سطحش معلوم نمیشود که صحبت از رقابت فردی حقیرانه ما با یک دنیا آدم است که بلاخره از هر چند هزار نفرشان تعدادی به اندازه کافی چیزهای بهتری از ما دارند که ما احساس فقیر بودن را هر روز به صدها شکل لمس کنیم، احساسی که اما واقعی نیست. احساس بیسواد بودن با تمام دانشمان، احساس بدبخت بودن با تمام خوشبختیمان، احساس عقب مانده بودن با تمام پیشرفتمان، احساس درمانده بودن با تمام توانایی هایمان. اغلب خود را با آنها که از ما چیزی کمتر دارند مقایسه نمیکنیم چون یا نمیدانیم که صدها میلیون نفر از ما کم بضاعت تر و مشکل دار ترند، و یا فکر میکنیم از ما بدبخت ترند و بر بدبختی خود تنها غرور بی دلیلی را می افزاییم. درک کمبود ها و نقد های منصفانه به خود و جامعه و کشورمان، متفاوت از احساس بدبختی و فقر فردی و اجتماعی است، و تنها مختص جامعه ما نیست و مشکلی جهانی است. مگر برای آنهایی که از کودکی محدودیت های اقتصادی و اجتماعی مورد بحث، برایشان فقر معنا نشده باشد. # علی یار جوادی: https://adamha.org/انی