در پیشتازی ایران در بسیاری از علوم پزشکی و مهندسی هزار سال پیش و یا 1500 سال پیش در عصر ساسانیان و رونق دانشگاه جندی شاپور به عنوان یکی از اولین مراکز علمی درمانی دنیا تردیدی نیست و موجب افتخار است. مطمئناً دیدن فیلم پزشک (بوعلی سینا ) نیز که نمونه ای شبه مستند از جایگاه ایران قدیم در دانش پزشکی و میزان توسعه یافتگی و تمدن در آن عصر است، مهم و نیکو خواهد بود. با اینحال نگاهی موشکافانه نشان میدهد، در حالی که سیستمهای آموزشی دانشگاهی و مدارس گسترده در اروپا بیش از پانصد تا 300 سال پیش شروع به توسعه کرده اند، اولین مدارس در ایران (و نیز دارلفنون امیرکبیر ) تنها حدود 150 سال قبل بنا نهاده شده اند، عمر دانشگاه تهران به عنوان اولین دانشگاه نوین در ایران نیز تنها به هشتاد سال میرسد. در همان کتاب های بوعلی سینا که از نظر پزشکی کاربردی و ستنی، روش درمان، نجوم و برخی مسائل ریاضی ، از بهترین های جهان بوده اند، اما میتوان دید که هنوز تعریف و درک عموم و علما از مواد، در حد ابتدایی چهار عنصر آب و خاک و باد و آتش بوده است. به هر حال سیستم آموزشی مدارس و دانشگاهی نبوده است که حاصل دانش بوعلی سینا و سایر دانشمندان ایرانی امکان توسعه، آموزش عمومی و بلوغ علمی ساختار یافته داشته باشد. در حالی که این روند در اروپا حدود دویست سال زودتر از ایران شروع گردیده است. برای مثال مبنای قانون بقای جرم، درک مشخص و علمی انسان از ساختار هوا و اکسیژن توسط لاوازیه فرانسوی در سال 1775 میلادی صورت گرفت، آن هم نه فقط در قالب آموزش و ساختار یک آزمایشگاه خصوصی بلکه جامعه فرانسه در آن سالها که در آستانه انقلاب فرانسه نیز بود، دارای مجموعه های آموزشی سیستماتیک در دانشگاه ها و مدارس همرا با آموزش ریاضی، زیست و … در کنار علوم انسانی و الهیات و فلسفه بود.
معادلات معروف ناویر استوکس که هنوز هم بخش مهمی از علوم مدرن و مبنای محاسبات جریان سیال، انرژی و مواد است و هنوز هم مبنای طراحی و شبیه سازی هواپیماها یا راکتورها و انتقال دارو و بیوتکنولوژی است، حدود دویست سال پیش در دانشگاه پلی تکنیک اکول فرانسه حاصل آمد. در حالی که تحول آموزش مکتب خانه ای در ایران که بیشتر برای سواد خواندن و نوشتن برای بخش کوچکی از جامعه و حساب و کتاب بازرگانی بنا بود، به مدارس نوینی که علوم جدید ساختار یافته ریاضیات، زیست و شیمی فیزیک را آموزش دهند، تنها 150 سال پیش شروع گردید و اولین مدارس هم در ایران (تبریز) به آتش کشیده شده و آن را در مقابل مکتب خانه میدانستند. حدود پنجاه سال لازم بود تا مدارس نوین در ایران پذیرفته و توسعه داده شوند تا مبنای ایجاد دانشگاه های نوینی گردند که خود پنجاه سال نیاز داشت تا مقاطع کارشناسی را به نتیجه برسانند و با توسعه دوره های تحصیلات تکمیلی، ایران ما تنها حدود سه دهه است که به سطح تحقیقات بنیادین و امکان انجام برخی پژوهش های کاربردی نوین همسطح با سایر کشورهای پیشرفته را یافته است. لذا تحول آموزشی در ایران جدید را از یکصد و پنجاه سال پیش نباید دست کم گرفت، برای مثال گرچه دانشگاه تهران در رتبه بندی های جهانی ممکن است در بهترین حالت حدود 300 باشد، اما لازم به ذکر است که دانشکده فنی این دانشگاه در جهان در برخی رتبه بندی های متداول دارای رتبه 50 نیز میباشد. یا حتی در زمینه مهندسی نفت اخیراً دانشگاه تهران رتبه 4 جهان را نیز از جنبه هایی در برخی رتبه بندی ها دریافت کرده است. لذا فکر میکنم در نقد داشته ها و نداشته هایمان باید کمی عمیق تر و هوشمندانه تر و هدفمندتر عمل کنیم.
ایران در حال حاضر در کنار آمریکا و روسیه سومین کشور تربیت کننده مهندس در جهان است. بنده با فارغ التحصیلان و محققان بسیاری در رشته های مهندسی و علوم بنیادینی نظیر شیمی فیزیک از آلمان و سراسر اروپا، آمریکا، کانادا، چین، ژاپن و … سروکار و تجربه همکاری داشته ام (طی حضور و همکاری ده ساله خود با انستتو ماکس پلانک، هلمهولتر و دانشگاه های برلین، درسدن و …)، بطور متوسط همین مهندسین و فارغ التحصیلان ایرانی دست کمی از متوسط جهانی ندارند. موضوع درک عمومی صحیح از تاریخچه توسعه ایران در یکصد و پنجاه سال گذشته و نیازمندی جدی جامعه و مسئولان برای مدیریت صحیح این منابع انسانی است. دستیابی به رتبه های 100 در بین دانشگاه های جهان طی یک دهه برای دانشگاه های برتر ایران گرچه کاری دشوار اما دور از دسترس نیست. ضمن آنکه جهان با داشتن حدود دویست کشور، که بیش از پنجاه کشور آن در توسعه علوم و تکنولوژی بسیار فعال و صاحب سبک هستند و برخی از آنها به تنهایی بیش از یکصد دانشگاه برجسته دارند، رتبه های چند صد هم در بین دانشگاه های برتر جهان رتبه کمی نیست، در دنیا بیش از چند هزار دانشگاه و مرکز تحقیقاتی برجسته میتوان نام برد. نقد منصفانه و حقیقی این موضوعات بازتاب مهم و تعیین کننده ای در جهت دهی عموم مردم، خانواده ها، دانش آموزان، دانشجویان، اساتید و مسئولان برای توسعه قوی و پایدار ایران خواهد داشت. چنانچه ایران امروز بتواند از التهاب مسائل سیاسی اجتماعی درون و برون خود کاسته، سوء مدیریت منابع طبیعی، زیستی، انسانی و مالی موجود در کشور بصورت علمی و منطقی اصلاح گردد، و تعامل بین المللی قوی تر و پایدارتری را بر اساس منافع ملی در سطح منطقه و جهان، بکار گیرد، پیشرفت پلکانی علمی و اقتصادی و اجتماعی ایران، به شکل چشمگیری، دور از دسترس نیست.
نماینده ایران در لیگ جهانی علوم و فناوری
این روزها موضوع انتخاب وزیر علوم یکی از مباحث داغ جامعه دانشگاهی ماست. صرفنظر از تمجید و یا نقد کاندیدای وزارت علوم، فکر میکنم چند مورد مهم در مدیریت وزارت علوم و فناوری کشور باید مد نظر قرار گیرد که حتی توسط جامعه دانشگاهی ما هم بدان توجه کافی نمیشود. 1- دهه طلایی گنج نیروی انسانی تحصیل کرده جوان و پژوهشگر ما در حال سپری شدن است و فرصت ریسک و سعی و خطاهای چهار پنج ساله بیشتری را نداریم. یه دهه دیگر ما مانده ایم و مسائلی که نیروی انسانی مناسبی هم برای حل آن نداریم که حتی با اصلاح مدیریت های کلان و خرد خود، بتوانیم تحول چشمگیری ایجاد کنیم. 2- گرچه دانشجویان و اساتید و خواسته های معقول اجتماعی و علمی شان، بخش مهمی از مسائل وزارت علوم ماست باید گفت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تنها وزارت دانشجویان و اساتید نبوده و محل وزن کشی احزاب و جناح ها هم نباید باشد. مادامی که در انتخاب وزیر علوم نگرانی های ما هنوز در سطح آزادی یا کنترل فعالیت های سیاسی اجتماعی دانشجویی باشد، نشان از عدم توجه ما به کارکرد اصلی و جایگاه دانشگاه در عصر حاضر به عنوان مهد توسعه علوم بنیادین و فناوری های پیشرفته و شکل دهی و نشر مکاتب اجتماعی مدیریتی نوین، و نقطه آغازین شرکت های دانش بنیان و غول های فناوری و شبکه های اجتماعی جهت ساز در سطح جهانی است. 3- نگاه نظام مدیریتی وزارت علوم ما نسبت به دانشگاه ها، در بسیاری از موضوعات غالباً دیدگاه انحصار گرایانه و متمرکز است. بدین سبب ما یک وزارت علوم داریم که به شکلهای مختلف بین خودش و بیش از دو هزار دانشگاه بزرگ و کوچک کشور، هزاران کانال تو در تو جهت تدوین و اعلام آیین نامه ها، کنترل و ارزیابی روش ها و برنامه ها و… ایجاد نموده است که نه توان تبادل حجم عظیم اطلاعات مورد نظر را دارد و نه امکان و فرصت تحلیل و اصلاح امور را. لذا ماییم و بیش از یکصد دانشگاه برتر کشور با یک وزارت علوم که مواجه است با کشورهای پیشرفته ای نظیر آلمان با حدود چند صد دانشگاه و انستتو تحقیقاتی برجسته که بسیاری از آنها برای خود در حد یک وزارت علوم اختیار، بودجه، برنامه و پویایی دارند. در دنیای امروز چاره ای نیست بجز توسعه و تبدیل هر دانشگاه برتر ما به یک وزارت علوم. مگر تفاوت وزارت علوم با دانشگاه های طراز اول کشور نظیر تهران، شریف، امیرکبیر، علم و صنعت، شهید بهشتی، تربیت مدرس، اصفهان، فردوسی مشهد، شیراز، تبریز، کرمان و … چیست؟ اگر موضوع بنا و ساختمان و آزمایشگاه و زیرساخت ها باشد که برخی از این دانشگاه ها از وزارت علوم هم بزرگتر و مجهز ترند، اگر موضوع مدیریت و نیروی انسانی باشد، آیا غیر از این است که دانشگاه های ما پر است از وزرا و معاونین آموزشی، پژوهشی و مدیران سابق علوم، صنعت، کشاورزی و … چطور تا دیروز که در راس وزارت یا معاونتی بودند صلاحیت و توانایی مدیریت و اداره وزارت علوم و همه دانشگاه ها را داشتند، اما به محض پایان رسیدن دوران کاریشان در وزارت قبلی، صلاحیت و توانایی اداره یک دانشگاه متوسط را با اختیارات مناسب مورد نیاز ملی و بین المللی ندارند؟ مگر وزیر علوم های بعدی هم یکی از همین روسا و معاونین دانشگاه های بزرگ و متوسط فعلی نخواهد بود؟ این همه تاکید و توصیه های ارزشمند بزرگان این کشور در توجه به اقتصاد مقاومتی و اقدام و عمل، و بهره گیری از کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها، کافی نیست که آزاد بیندیشیم وصادقانه به هم آزاد و بلند بگوییم که برای رقابت علمی و اقتصادی در لیگ جهانی علوم و فناوری، که منشاء اصلی قدرت و ثروت مادی و انسانی در دنیای امروز است، ما نیز نیاز به یکصد وزارت علوم چابک و یکصد وزیر علوم مقتدر، اندیشمند و مدیر، در قالب دانشگاه های قدرتمند وزارت گونه داریم. اقدام و عمل صحیح در اقتصاد مقاومتی به ارزیابی درست ما از اوضاع رقبا و رفقا در سطح منطقه و جهان دارد، با یک “وزارت علوم گرفتار یکصد بار” نمیتوان با یکصد وزارت علوم چابک برنامه دار رقیب، هماوردی موفقی در جذب و بکار گیری سرمایه های انسانی، طبیعی و مادی داشته باشیم. با آرزوی انسانی آگاه تر و جهانی آبادتر، علی یار جوادی، استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران، رییس هیئت مدیره انجمن دانشگاهیان و متخصصان ایرانی در آلمان (ایراسا) http://humans.persianblog.ir/
آگوست سال 2014 در دانشگاه برلین که اولین کنفرانس “علوم و تکنولوژی پیشرفته برای توسعه پایدار در ایران” را توسط انجمن دانشگاهیان و متخصصان ایرانی در آلمان (ایراسا) برگزار کردیدم، آقای دکتر اردکانیان یکی از مهمانان برجسته این کنفرانس بود. علاوه بر تسلط بسیار خوب ایشان بر موضوعات مورد بحث و ارائه تاثیر گذار برای محققان و اساتید ایرانی و آلمانی، نکته جالب توجه توضیح آقای دکتر اردکانیان در مورد مشکلات تخصص های مربوط به مهندسی و مدیریت منابع آب در ایران بود که چگونه تعریف و تفسیر ناقص مدیریت منابع آب بصورت صرفاً یک دیدگاه مهندسی عمران یا برخی گرایش های محدود و ناقص، موجب بسیاری از مشکلات جدی برای کشور ما شده است. و البته ایشان صادقانه خود را نیز از آن برداشت ناقص پیشین مبرا ندانسته و به تحول چشمگیر مهندسی منابع آب بصورت یکپارچه و پیوند خوردن آن با مسائل و چالش های کلان زیست محیطی و اجتماعی، بخوبی اشاره کردند. برای بسیاری از محققان ایرانی شرکت کننده در این کنفرانس این نگاه جامع، جدید، آموزنده و امید بخش بود. تجربه بسیار خوب دکتر اردکانیان به عنوان مدیر بنیانگذار برنامه ده ساله مدیریت آب سازمان ملل، و جایگاه علمی و تجربه ایشان در آلمان و سطوح بین المللی، میتواند نقش موثری در درک مناسب عمق و ابعاد بحران آبی کشور و ارائه راه حل مناسب و ممکن برای مدیریت یکپارچخ منابع آبی کشور، ایفا نماید. ایشان همچنین طی جلسه ای با برخی از اساتید دانشگاه تهران و امیرکبیر طی هفته علمی ایران در دانشگاه صنعتی درسدن آلمان (جولای 2017)، برخورد شفاف، مدبرانه و سریعی در گفتگو پیرامون برخی از پروژه های تحقیقاتی مرتبط با مدیریت منابع آب در ایران داشتند. به نظر می آید معرفی ایشان به عنوان کاندیدای وزیر نیرو، میتواند آغازی امید بخش برای بهره گیری از مدیران توانمند ایرانی با دانش و تجربه چشمگیر بین المللی، برای پیشرفت بهتر در راستای توسعه پایدار باشد. علی یار جوادی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران (مدیر امور بین الملل کرسی یونسکو در بازیافت آب) رییس انجمن دانشگاهیان و متخصصان ایرانی در آلمان (ایراسا).